نگارش و احصاء فضایل و مناقب امیر المؤمنین على علیه السلام نه تنها براى من،بلکه براى تمام نویسندگان و محققین اگر محال نباشد،بسیار دشوار است،زیرا شخصیت و عظمت آن بزرگوار در افکار محدود انسانهاى عادى نمىگنجد،و تا به حال نیز نویسندگان و دانشمندان عالیمقام«سنى و شیعه»و حتى محققین و مورخین غیر اسلامى،درباره حضرتش کتابهاى زیادى نوشتهاند،ولى همگى در گوشهاى از مناقب مولاى متقیان خلاصه مىگردد... ما در این فصل فقط به بخشى از فضایل آن حضرت خواهیم پرداخت،ولى در عین حال سعى خواهیم کرد به آن دسته از مناقب بپردازیم،که تناسبى با موضوع پیشوایى و رهبرى داشته باشد،و شایستگىهاى ذاتى مولا را نشان دهد،و الا چنانچه اشاره شد تمام اوصاف و فضایل آن حضرت براى هیچ کس قابل شمارش و توصیف نیست،و همانند اقیانوس بزرگ و عمیقى مىماند که هر کس از ساحل آن تجاوز نماید،غرق مناقب و فضایل بى نظیرش خواهد بود. رسول گرامى اسلام در شخصیتبى انتهاى على و کمالات بى نظیر و فضایل بى پایانش احادیثى فرمودهاند که به بخش کوچکى از آنها اشاره مى نمائیم.
1-قال رسول الله (ص) :«لو ان الریاض اقلاما،و البحر مدادا،و الجن حسابا،و الانس کتابا ما احصوا فضایل على بن ابى طالب» (1) پیامبر بزرگوار اسلام فرمودند:اگر تمام باغها قلم گردد،و همه دریاها مرکب باشد،و کلیه جنها حسابگر و انسانها نویسنده باشند،تا فضایل و مناقب على بن ابیطالب علیه السلام را بشمارند،نمىتوانند!!!
2-قال عمر بن الخطاب:سمعت رسول الله یقول:لو ان السموات السبع،و الارضین السبع وضعتا فى کفة و وضع ایمان على فى کفة لرجح ایمان على (2)
«عمر بن خطاب»از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل مىکند که شنیدم مىفرمود:اگر تمام هفت آسمان و زمین در یک کفه ترازو قرار بگیرد،و ایمان على علیه السلام در کفه دیگر،ایمان او سنگینى مىنماید!!!
3-قال رسول الله (ص) :«و الذى نفسى بیده لولا ان تقول طوائف من امتى فیک ما قالت النصارى فى ابن مریم،لقلت الیوم فیک مقالا لا تمر بملا من المسلمین الا اخذوا التراب من تحت قدمیک للبرکة» (3) رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند:سوگند به آن خدایى که،جان من در دست قدرت او است،اگر نبود این که گروهى از امت من تو را مثل نصارا که عیسى را به خدایى اشتباه گرفتند،غلو کنند،در مورد فضایل و مناقب تو مطالبى مىگفتم،که تمام مسلمانان خاک زیر پاى تو را توتیاى چشم خود مىکردند.
4-قال«ابن عباس»:سمعت«عمر بن الخطاب»و هو یقول:کفوا عن على بن ابى طالب،فانى سمعت من رسول الله (ص) یقول فیه خصالا،لو ان خصلة منها فى جمیع ال الخطاب،کان احب الى مما طلعت علیه الشمس...» (4) «ابن عباس»از«عمر بن خطاب»نقل مىکند که او مىگفت:هرگز در مورد«على بن ابیطالب»بد نگوئید، زیرا من از پیامبر خدا درباره وى فضایلى را شنیدم،که هر گاه فقط یکى از آن مناقب در«آل خطاب»بود، براى من از آنچه آفتاب بر آن مىتابد بهتر بود...-على علیه السلام مىگوید:روزى رسول خدا مرا مامور ساخت که در کوچههاى شهر مدینه بانگ بر آورده و اعلان نمایم:هر کسى به اجیر خود ظلم کند ملعون است، (5) و هر کس از غیر مولى و سرپرستش تبعیت نماید ملعون است، (6) و کسى که بر پدر و مادرش نفرین نماید او نیز ملعون است (7) ... حضرت مىفرمایند:من این ماموریت را بخوبى انجام دادم،بعد گروهى جمع شده،که از میان آنان«عمر بن الخطاب»به من گفت:تفسیر و شرح این جملات چیست؟من او را به پیامبر اسلام متوجه ساختم... «عمر»با جمعى از اصحاب بر پیامبر اکرم وارد گردیدند،و از آن حضرت در مورد مفاهیم جملات«امیر المؤمنین»توضیح خواستند،نبى اعظم فرمودند:مراد از جمله اول،آیه 23 سوره«شورى»است که خداوند مىفرمایند:اى پیامبر بگو:من از شما در برابر رسالتم چیزى نمىخواهم جز احترام اهل بیتم، (8) بنابر این هر کس به ما ستم کند،لعنتخدا بر او باد. و اما منظور از جمله دوم،پروردگار عالم در آیه 6 سوره«احزاب»مىفرماید:پیامبر براى شما از خود شما اولى است، (9) روى این حساب،من مولا و سرپرست هر کسى هستم،«على بن ابى طالب»نیز مولا و سرپرست او است،هر کس از على اطاعت نکند،لعنتخدا بر او باد. و اما جمله سوم،من خدا و شما را شاهد مىگیرم،که من و«على بن ابى طالب»پدر این امت هستیم،هر کس بر من و یا على ناسزا بگوید،لعنتخدا بر او باد. (10) چون عمر و اصحاب پیامبر این سخنان را شنیدند،عمر گفت:اى اصحاب محمد!رسول خدا در مورد ولایت على علیه السلام نه در«غدیر خم»و نه در جاى دیگر مؤکدتر ازاین بیان نکرده بود!! (11) «خباب بن الارت»مىگوید:این قضیه نوزده روز قبل از وفات پیامبر اتفاق افتاد. (12) خوانندگان عزیز خود توجه دارند که در این احادیث پنجگانه چه مضامین بالا و فضایل بى نظیر براى مولاى متقیان بیان گردیده است که حتى نمونهاى از آنها بنا به اعتراف«عمر»در«آل خطاب»و دیگران نبوده است!! على بن ابى طالب علیه السلام آنهمه فضایلى که داشته و دارد تازه گوشهاى از امتیازات واقعى وى بیان نگردیده،و رسول خدا از عدم ظرفیت امتش در این زمینه وحشت کرده است و لذا ملاحظه مىکنیم که او نمىتواند امتیازات و مناقب على علیه السلام را اظهار کند،و در عین حال، (با توجه به تاریخ) گروه کثیرى در اثر شایستگىهاى بىنظیر على علیه السلام او را تا مرتبه«الوهیت»بالا برده:و گرفتار«غلو»و انحراف فکرى گردیدهاند. آرى تمام جن و انس نمىتوانند فضائل على را حساب کنند،و تمام آبهاى دریاها به عنوان مرکب تکافوى نگارش فضایل على را ندارند،و تمام درختان جهان آفرینش براى قلم و نوشت افزار فضایل مولا را کفایت نمىکنند.
ملائکه در کنار على (ع)
«على بن ابیطالب»علیه السلام از نظر معنوى آن چنان مقرب پیشگاه الهى بود،که پیوسته مورد عنایت و لطف خدا قرار مىگرفت،و ملائکه آسمانها،و در راس آنان«جبرئیل»و میکائیل»در موارد حساس،و در مشکلات و جنگها در کنار آن حضرت قرار گرفته،و اى بسا یارىاش مىکردند. اگر قرآن مجید به صراحت مىگوید:خداوند شما را به سه هزار ملائکه در جنگ«بدر»کمک کرد، (13) در مورد على علیه السلام نازل گشته،و آنان در کنار مولاى متقیان بردشمنان مىتاختند (14) ... و در جنگ«احد»نیز مواسات«على علیه السلام»ملائکه را به تعجب وا داشت،و«جبرئیل»در آسمان بانگ«لا فتى الا على و لا سیف الا ذوالفقار»سر داد،و به نمایندگى از طرف آنان بر پیامبر خدا نازل گشته،و از جوانمردى و ایثار و فداکارى آن حضرت قدر دانى کرد،و چون رسول گرامى اسلام فرمودند: «او از من،و من از اویم»جبرئیل فرمود:«من هم از شما هستم»و بدین طریق شدت علاقه و ارادت خود را به على علیه السلام اظهار داشتند. (15) آرى على علیه السلام همیشه مورد توجه خدا و ملائکهاش بود،در شب هجرت رسول خدا،«لیلة المبیت»آن حضرت به جاى رسول گرامى اسلام (ص) در رختخواب او خوابید،و چهل نفر از اوباشان«قریش»که قصد کشتن پیامبر را داشتند،و نتوانستند به او ضررى برسانند،در عوض به على حمله کردند،و آن بزرگوار جان خود را در طبق اخلاص گذاشت و با«رضاى الهى»معامله کرد،و آیه دویست و هفتسوره«بقره»در حق او نازل گشت، (16) و خداوند به ایثار على و جوانمردى وى بر ملائکهاش مباهات نموده،و ملائکه و«جبرئیل و میکائیل»را به یارى على علیه السلام فرستاد. (17) اساسا نزول ملائکه به خدمت على،و یارى کردن آن حضرت،در یکى دو مورد خلاصه نمىشود،بلکه بطور مداوم ملائکه در خدمتگزارى آن بزرگوار به همدیگر پیشى گرفته،و بر یکدیگر افتخار مىکردند، و شما خوانندگان عزیز مىتوانید بیست و دو حدیث از منابع مختلف شیعه و سنى فقط در یکباب،در کتاب شریف«بحار الانوار»مطالعه فرمائید، (18) و ما به سه مورد از آنها اشاره مىکنیم:
1-قال على:«و لقد ولیت غسله صلى الله علیه و آله،و الملائکة اعوانى فضجت الدار و الافنیة،ملا یهبط،و ملا یعرج... (19) على علیه السلام مىفرمایند:من براى غسل دادن پیکر پاک رسول خدا صلى الله علیه و آله متصدى گردیدم،و در این کار ملائکه خدا مرا یارى مىدادند،پس خانه رسول گرامى و اطراف آن به ناله و زارى در آمدند،و فرشتگان گروه گروه مىآمدند و عروج مىکردند. در این فراز آمده است که«ملائکة»مولاى متقیان را کمک مىکردند،و آن حضرت رفت و آمد آنان را با چشمان خود مىدیدند!! و در شرح این فرازها در حدیثى از خود آن حضرت آمده است!«من هرگز در هنگام غسل دادن پیکر رسول گرامى به زحمت نیفتادم،چون مىخواستم بدن وى را به این طرف و آن طرف بگردانم ملائکه خدا مرا کمک مىکردند...» (20)
2-قال جبرئیل لرسول الله (ص) :«...یا محمد!و الذى بعثک بالحق نبیا ان اهل السموات لاشد معرفة له من اهل الارض،ما کبر تکبیرة فى غزوة الا کبرنا معه،و لا حمل حملة الا حملنا معه،و لا ضرب بسیف الا ضربنا معه...» (21) جبرئیل در عالم«معراج»در مورد«على بن ابى طالب»علیه السلام خطاب به رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند:یا رسول الله!سوگند به آن خدایى که تو را به حق مبعوث ساخته است،اهل آسمانها على را بهتر از ساکنین زمین مىشناسند،على هرگز در جنگى«تکبیر»نگفت،مگر این که ما نیز با او تکبیر گفتیم،و هیچ وقتبه گروهى حمله نکرد جز این که ما نیز حمله کردیم،و هر کجا او شمشیر زد ما نیز در کنارش به کمک وى مىشتافتیم. در این جملات جناب جبرئیل به صراحتیارى ملائکه را به«على بن ابى طالب»اعلان داشته،و مىرساند که در تمام جنگها،آن حضرت از طرف خدا و ملائکهاش مورد نصرت بوده است.
3-قال امیر المؤمنین:«نحن شجرة النبوة،و محط الرسالة،و مختلف الملائکة» (22) على علیه السلام با اشاره به مقام«ائمه اثنى عشر»علیهم السلام مى فرمایند:مادرخت اصلى پیامبریم،و خاندانى هستیم که پیغام الهى و آمد و شد فرشتگان در آنجا بوده است... «ابن ابى الحدید»امام«معتزله»ها در شرح این فرازها،احادیث و سخنان مطلوبى ذکر کرده،و از جمله مىگوید:اگر مراد از این«جمع»رسول خدا باشد،فرمایش او صحیح است،و اگر مرادش از جملات بالا خودش باشد،باز هم صحیح است،زیرا:«جبرئیل»در حق وى گفت:من از رسول خدا و على هستم،و در حدیث دیگرى آمده است:ملائکه براى رسول خدا و امیر المؤمنین هفتسال قبل از سایر مسلمانان درود فرستادند!!و این امر پیش از دوران رسالت نبوى بود!و باز هم در حدیث دیگرى آمده است:«رسول خدا على را به هر جنگى مىفرستاد«جبرئیل»از طرف راست و«میکائیل»از طرف چپ على را همراهى مىکردند...» (23)
اگر همه شیعه على بودند آتش جهنم را نمى آفریدم
در روایاتى از طریق«شیعه و سنى»آمده که«ولایت على»مانع دخول به آتش جهنم است،و اگر کسى واقعا شیعه على باشد هرگز گرفتار آتش جهنم نخواهد بود. و در برخى از احادیث آمده است که:اگر تمام مردم،ولایت آن حضرت را مىپذیرفتند،خداوند آتش جهنم را خلق نمىکرد!! اینک توجه شما را به چند حدیث معطوف مىدارم:
1-قال على (ع) :«انا قسیم النار،اذا کان یوم القیمة قلت:هذا لک و هذا لى» (24) على امیر المؤمنین مىفرمایند:من تقسیم کننده اهل دوزخم،هنگامى که رستاخیز بر پا مىگردد خطاب به آتش جهنم مىگویم:این شخص مال تو،و این دیگرى مال من. از این حدیثبر مىآید که ولایت على علیه السلام سرنوشت مردم را در روز رستاخیز تعیین مىکند، پیروان آن حضرت در بهشت و مخالفان ولایت گرفتار قهر خدا خواهند بود. و پیامبر اسلام به این حقیقت اشاره نموده و مىفرمایند:«یا على!انک قسیم النار» (25) یا على!تو مردم را به آتش و بهشت تقسیم مىکنى. و در شرح این احادیث در همان مدرک آمده است: على حبه جنة قسیم النار و الجنة وصى المصطفى حقا امام الانس و الجنة محبت على سپر آتش جهنم است او تقسیم کننده مردم به آتش و بهشت است او جانشین بحق پیامبر است على پیشواى تمام انسانها و جنها است.
2-عن الرضا عن اجداده عن الله تعالى:«ولایة على بن ابى طالب حصنى فمن دخل حصنى امن من عذابى» (26) حضرت امام رضا علیه السلام در حدیث«سلسلة الذهب»که تمام راویان آن حضرات معصومین علیهم السلام مىباشند،بترتیب از اجدادش از پروردگار عالم نقل مىکند که فرمود!! «ولایت و امامت امیر المؤمنین على علیه السلام حصار من است،هر کس وارد آن گردد از عذاب و آتش من مصون مىماند»
3-قال رسول الله:قال الله تعالى!«لو اجتمع الناس کلهم على ولایة على ما خلقت النار» (27) پیامبر عزیز اسلام از خداوند متعال نقل مىکند که فرمودند:هر گاه تمام مردم بر ولایت و رهبرى امیر المؤمنین جمع مىشدند،من آتش جهنم را نمىآفریدم.
4-قال رسول الله لامیر المؤمنین (ع) :«یا على!لو احبک اهل الارض کمحبة اهلالسماء لک لما عذب احد بالنار...» (28) در حدیث مفصلى حضرت«سلمان»از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل مىکند که فرمودند:یا على! اگر تو را اهل زمین همانند اهل آسمان دوست مىداشتند هیچ کس در آتش جهنم گرفتار نمىگردید. از این احادیث استفاده مىگردد که«ولایت على»«صراط مستقیم»است،و راهروان آن در غایتبه بهشت مىرسند،و هر کس از آن منحرف گردد،به نسبت انحرافش از حقیقت دور خواهد افتاد،و چنانچه کسى در بغض و دشمنى آن حضرت قرار بگیرد،بدون شبهه،گرفتار آتش خواهد گشت (29)
ولایت على ایمان و خروج از آن کفر است!!
چنانچه قبلا نیز در استنتاج آیه«بلاغ» (30) اشاره کردیم. (31) ،پذیرش«ولایت على»و عمل به دستورات آن حضرت نتیجهاش ایمان و سعادت ابدى،و گریز از ولایت او گریز از ایمان و دین حقیقى اسلام،و نتیجه انکار رسالت و تکذیب پیامبر خدا است،از این جهت،جانشینى و وصایت امیر المؤمنین میزان حق و باطل و ایمان و کفر است،که توجه شما را به چند حدیث از طرق«شیعه و سنى»جلب مىکنیم:
1-قال رسول الله (ص) :«على باب حطة،من دخل منه کان مؤمنا و من خرج منه کان کافرا.» (32) رسول گرامى اسلام مىفرمایند:على علیه السلام«در حطه»است.هر کس از آن وارد گردد،مؤمن مىشود،و کسى که از آن خارج شود،کافر مىباشد. قابل توجه است که«حطه»در لغتبه معنى ریزش و پائین آمدن،و در قرآن و حدیث این واژه به معنى درخواست ریزش گناه آمده است. (33) خوانندگان عزیز خوب توجه فرمایند که در این حدیث پیامبر اسلام مرادش ولایت على امیر المؤمنین مىباشد،و الا منهاى ولایت او،وارد شدن بر آن حضرت چه مفهومى دارد؟! در هر صورت این حدیث که از طریق اهل«سنت»به دست ما رسیده است،«ولایت امیر المؤمنین»میزان ایمان و کفر شمرده شده است،هر کس ولایت دارد و پیرو على علیه السلام است مؤمن است،و کسى که از او گریزان است کافر است!!
2-عن عائشة قالت:قال رسول الله (ص) :«و الله لا یبغضه احد من اهل بیتى و لا من غیرهم من الناس الا و هو خارج من الایمان» (34) رسول خدا به عنوان هشدار به«عایشه»که با حضرت«امیر المؤمنین على علیه السلام»دشمنى داشت فرمودند:سوگند به خدا هر کسى از خانواده من و یا کسان دیگر از مردم،على علیه السلام را دشمن دارد،از ایمان خارج گردیده است!!! این حدیث که از طریق خود«عایشه»نقل شده،و در منابع معتبر اهل«سنت»آمده است،عظمت على علیه السلام و ولایت او را نشان مىدهد،که هر کس در مسیر آن نباشد کافر است،و از دین و ایمان خارج گشته،هر چند از نظر ظاهرى نام مسلمانى به خود بگیرد.
3-در جریان جنگ«احزاب»چون امیر المؤمنین على علیه السلام در برابر«عمرو بن عبد ود»قرار گرفت رسول خدا فرمودند: «برز الایمان کله الى الشرک کله» (35)
تمام ایمان در برابر تمام شرک قرار گرفت!! قابل توجه است که در این حدیث نیز امیر المؤمنین على علیه السلام تجسم کامل ایمان خوانده شده استبنابر این از این احادیث استفاده مىگردد که ولایت على و پیروى از آن حضرت ایمان،و دشمنى و فرار از ولایت او کفر و خروج از ایمان است،و این عظمت مولاى متقیان و حقیقت راهش را نشان مىدهد.
پىنوشتها:
1) محجة البیضاء ج 4 ص 206،الکفایة الگنجى للشافعى ص 125،و شبیه ان بحار الانوار ج 40 ص 7 ح 17
2) ترجمه الامام على بن ابى طالب ج 2 ص 364،ریاض طبرى ج 1 ص 244،مناقب خوارزمى ص 78، کفایة گنجى شافعى ص 129،بحار الانوار ج 40 ص 119 ح 5،الغدیر ج 2 ص 299 و کتب دیگر
3) مسند احمد حنبل بنقل شرح ابن ابى الحدید ج 9 ص 168 ح 6،و ج 5 ص 4،و محجة البیضاء ج 4 ص 205،بحار ج 35 ص 315 و ص 323 و ج 39 ص 18
4) شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید ج 13 ص 229 و 230
5) الا من ظلم اجیرا اجره فعلیه لعنة الله
6) الا من توالى غیر موالیه فعلیه لعنة الله
7) الا و من سب ابویه فعلیه لعنة الله
8) قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فى القربى
9) النبى اولى بالمؤمنین من انفسهم
10) انى و علیا ابو المؤمنین
11) یا اصحاب محمد!ما آکد النبى لعلى فى الولایة فى غدیر خم و لا فى غیره اشد من تاکیده فى یومنا هذا
12) بحار الانوار ج 22 ص 489 و 490 ح 35
13) آیه 123 و 124 سوره آل عمران و لقد نصرکم الله ببدر...بثلاثة آلاف من الملائکة
14) بحار الانوار ج 39 ص 99
15) شرح ابن ابى الحدید ج 7 ص 19
16) و من الناس من یشرى نفسه ابتغاء مرضات الله
17) بحار الانوار ج 36 ص 40 تا 50 با مدارک فراوان و تحلیل مبسوط
18) ج 39 ص 92 الى ص 114
19) شرح نهج البلاغه فیض خ 188 ص 633،ابن ابى الحدید ج 10 ص 179 خ 190
20) «ما قلبت منه عضوا الا و انقلب!!لا اجد له ثقلا کان معى من یساعدنى علیه و ما ذلک الا الملائکة»ابن ابى الحدید ج 10 ص 185
21) بحار الانوار ج 39 ص 98 ح 10،مناقب آل ابى طالب ج 1 ص 400
22) نهج البلاغه خ 108 ص 337،ابن ابى الحدید ج 7 ص 218
23) شرح ابن ابى الحدید ج 7 ص 219
24) فرائد السمطین ج 1 ص 325 و 326 ش 254
25) فرائد السمطین ج 1 ص 325 ش 253
26) بحار الانوار ج 39 ص 246 ح 1
27) بحار الانوار ج 39 ص 247 ح 4
28) روضة المتقین ج 13 ص 139
29) در فصل چهارم این کتاب در این زمینه بحث کردهایم.
30) سوره مائده آیه 67 یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک
31) ص 52 همین کتاب
32) جامع الصغیر سیوطى ج 2 ص 176 و 177
33) به تفسیر آیه 58 سوره بقره مراجعه فرمائید.
34) شرح ابن ابى الحدید ج 6 ص 217
35) شرح ابن ابى الحدید ج 13 ص 261،بحار الانوار ج 39 ص 1 ح 1
با اندکی دخل و تصرف توسط نویسنده وبلاگ "جهاد ولایت"
منبع : آفتاب ولایت ص 83 (على اکبر بابازاده)
برچسبها:
فضائل امام علی (ع)