[ جمعه 91/7/21 ] [ 12:0 صبح ] [ پوررحیمی ]
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ چکیده در این مقاله سعی شده است با استناد به شواهدی از لغت و احادیث و آیات ثابت شود که مفاد آیه ی شریفه ی «ولایت » در خصوص ولایت علی به معنای جانشینی او پس از پیامبر است و این مفاد هیچ منافاتی با سیاق آیه ندارد . 1 . مقدمه این مقاله در مقام پاسخ به سؤالاتی است که در زمینه ی آیه ی ولایت مطرح است . برخی از مهم ترین آنها به این قرار است: با ما همراه باشید در ادامه مطلب... [ پنج شنبه 91/7/20 ] [ 12:0 صبح ] [ پوررحیمی ]
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ انسان کامل هم چون حضرت علی بن ابیطالب (ع) همتای قرآن حکیم است و این کتاب سترک گذشته از تصدیق صحائف آسمانی انبیای سلف، بر همه آن ها هیمنه و سیطره داشته و جامع هر طارف عتید و تازه آماده و سالف تلید و گذشته ماندگار و به عبارت دیگر در بردارنده همه حقایق کهن و تازه بوده و مشتمل بر قوانین گوناگون بوده و برای هر قادم و غابری قانونی گذرانده است و چون اوج مقام منیع و بلند هر پیام آوری همانا صحیفه آسمانی اوست و قرآن کریم بر همه آن کتاب ها مهیمن است، جایگاه او نیز بسیار بلند مرتبه خواهد بود . انسان کاملی که طبق حدیث متواتر «ثقلین » کفو و همتای قرآن مجید است و در هیچ مرحله ای او جدا نخواهد بود و آن حدیث این است: «انی تارک فیکم الثقلین، کتاب الله و عترتی اهل بیتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابدا، لن یفترقا حتی یردا علی الحوض; من در میان شما دو چیز گرانبها باقی می گذارم یکی قرآن کتاب خدا است و دیگری عترت من و اهل بیت من . اگر کسی به آن دو تمسک کند هرگز گمراه نخواهد شد و این دو از هم جدا نخواهند شد تا در حوض کوثر بر من (پیامبر) وارد شوند .» (1)
با توجه به این حدیث، علی (ع) از اهل بیت و همتای قرآن کریم بلکه سرآمد همه انسان های متکامل است . مگر آن که برای همه آن ذوات نورانی نبوی و ولوی، وحدت ویژه ای در نشئه فراطبیعی قایل شد که با ارتفاع کثرت سخن از هیمنه مطرح نبوده و نخواهد شد . چون انسان کامل همتای قرآن حکیم است، آفرینش او به نحو تجلی از ام الکتاب و تنزل از کتاب مبین، بوده و معرفت او که همانا مساس علمی با آن ذات مقدس است، بدون طهارت میسور نخواهد بود . زیرا قرآن و هر حقیقت دیگر که معادل آن باشد از تماس غیر طاهر مصون است چنان که فرمود: «لایمسه الا المطهرون » (2) قرآن را جز پاکان مس نمی کنند از این رو گروهی که معاصر حضرت امیرالمؤمنین (ع) بوده و او را از نزدیک می دیدند و یا بعد از شهادت آن حضرت، در سنت و سیرت او مطالعه کرده و می کنند، لیکن از طهارت روح طرفی نبسته بودند، مقام منیع آن حضرت را نیافتند و به او معرفت پیدا نکردند; زیرا آن ها اهل نظر و نگاه بوده اند ولی هیچ کدامشان اهل بصر و دیدن نبوده اند . خداوند درباره چنین افرادی نسبت به رسول اکرم (ص) فرموده است: «و ان تدعوهم الی الهدی لایسمعوا و تراهم ینظرون الیک و هم لایبصرون; و اگر آن ها را به راه هدایت بخوانید، نخواهند شنید، تو می بینی که آن ها در تو می نگرند ولی آن ها نمی بینند، آن ها از بصیرت بی بهره اند .» (3)
پی نوشت ها : 1 . اثبات الهداة، ج 1، ص 735 . 2 . سوره واقعه، آیه 79 . 3 . سوره اعراف، آیه 198 . برچسبها: امام علی علیه السلام [ چهارشنبه 91/7/19 ] [ 12:0 صبح ] [ پوررحیمی ]
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ جماعتی حدیث کرده اند از فاطمه بنت اسد (سلام الله علیها) مادر آن حضرت که فرمود چون امیرالمومنین علی (علیه السّلام) متولد شد او را در پارچه ای سخت پیچیدم علی (علیه السّلام) تلاش کرد و آن را پاره ساخت من پارچه را دو لایه و سه لایه نمودم باز آن را پاره نمود، تا گاهی که شش لایه کردم ((پارچه هابعضی از حریر و بعضی از چرم بود)) چون آن حضرت را در لای آن پارچه پیچیدم باز تلاش تمود آن پارچه را پاره کرد و آنگاه فرمود: (( مادر دستهای مرا نیند که می خواهم با انگشتانم حمد و ثنای پروردگار را به جای آورم. ))
روایت شده که وقتی خالد با لشگر خویش امیر المومنین علی (علیه السّلام) را در اراضی خود دید ، اراده جسارتی نمود آن حضرت او را از روی اسب پیاده کرد و به جانب آسیای حارث بن کلده کشانید ، میله آهنین آن آسیاب را بیرون آورد و مثل طوقی بر گردن او انداخت ، تمامی اصحاب خالد از آن حضرت ترسیدند خالد نیز آن حضرت را قسم داد که : مرا رها کن . حضرت او را رها کرد ، در حالی که آن میله آهنین مثل قلاده به گردن او بود ، تا این که نزد ابوبکر رفت ، ابوبکر آهنگر را فرمان داد تا طوق را از گردن خالد بیرون کند . آهنگر گفت : ممکن نیست مگر این که به آتش بریده شود و خالد تاب آهن گداخته را ندارد و هلاک می شود و همچنان آن قلاده بر گردن خالد بود و مردم از دیدن او می خندیدند . تا حضرت امیر المومنین علی (علیه السّلام) از سفر خویش برگشتند ، پس به نزد آن حضرت رفتند و شفاعت خالد را نمودند آن حضرت قبول فرمود و آن طوق را مثل خمیر قطعه قطعه کرد و بر زمین ریخت . ![]() اما قصه فشار دادن آن حضرت خالد را به دو انگشت سبابه و وسطی در قضیه مامور شدن خالد به کشتن آن حضرت معروف است آنگاه که خالد تصمیم قتل حضرت را نمود و با شمشیر به مسجد آمد و در نزد حضرت مشغول نماز شد تا پس از سلام نماز ابی بکر آن حضرت را بکشد ، ابوبکر در تشهد فکر بسیاری در این امر نمود و پیوسته تشهد را مکرر می خواند تا نزدیک شد که آفتاب طلوع کند . آنگاه پیش از سلام گفت : ای خالد ! آنچه را مأمور شدی انجام مده و سلام نماز را داد .
حضرت پس از نماز از خالد پرسید به چه مأمور بودی ؟ گفت به آنکه گردنت را بزنم ، فرمود : آیا این کار را انجام می دادی ؟ گفت : بلی به خدا سوگند اگر ابواکر مرا نهی نمی کرد انجام می دادم ، سپس حضرت او را گرفت و بر زمین زد و طبق روایات دیگر او را با دو انگشت وسطی سبّابه فشاری داد که خالد در جامه خود پلیدی کرد و نزدیک شد به هلاکت برسد ؛ تا این که آن حضرت با شفاعت عبّاس عموی خویش از او دست برداشت . ![]() قضیه ثعبان (( مار بزرگ )) : چنان است که روزی حضرت امیر المومنین علی (علیه السّلام) بر منبر کوفه خطبه می خواند که ثعبانی در پیش منبر ظاهر شد و به آهنگ امیرالمومنین علی (علیه السّلام) بر فراز شد . مردمان ترسیدند و مهیای دفع آن شدند ، حضرت اشاره کرد که به حال خود باشید ، سپس آن ثعبان به نزدیک آن حضرت آمد . حضرت سر مبارک را به جانب او برد و او دهان خود را بر گوش آن حضرت نهاد و صیحه ای زد و از مکان خود نازل شد و مردم ساکت و متحیّر بودند و امیر المومنین علی (علیه السّلام) لبهای مبارک خود را حرکت داد و ثعبان گوش می کرد سپس پایین آمد و از دیده ها غائب شد . آنگاه امیر المومنین علی (علیه السّلام) به خطبه خویش بازگشت نمود و بعد از فراغ از خطبه و نزول از منبر مردم نزد آن حضرت جمع شدند و از حال ثعبان پرسیدند . حضرت فرمود حاکمی از حکّام جنیان بود . قضیه ای بر او اشتباه شده بود ، نزد من آمد از من سوال کرد من حکم را یاد او دادم دعا کرد و رفت . ![]() از امیر المومنین علی (علیه السّلام) پرسیدند : کیست که پدر ، قبله و قوم خویش نداشت ؟ حضرت فرمود : کسی که پدر نداشت عیسی ، آن که قوم و خویش نداشت ، آدم و جایی که قبله نداشته و ندارد کعبه ، خانه خداست . باز پرسیدند : چه گوری است که صاحب خود را حرکت داد ؟ حضرت فرمود : شکم ماهی است که خدا حضرت یونس (علیه السّلام) را در آن حبس کرد . ادامه مطلب... برچسبها: داستان های غدیر خم [ سه شنبه 91/7/18 ] [ 12:0 صبح ] [ پوررحیمی ]
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کتاب خطابه غدیر یک دوره کامل و فشرده از واقعه غدیر را تقدیم می نماید؛ نویسنده کتاب، آقای محمد باقر انصاری، در بخش نخستین کتاب را اینگونه معرفی می نمایند: "غدیر عنوان عقیده ما و اساس دین اسلام و ثمره نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است. پیام غدیر تعیین صراط مستقیم تا آخرین روز دنیاست، و خطابه غدیر زنده ترین سند ولایت مطلقه الهیه دوازه امام علیهم السلام است. برای ترسیم کامل صحنه غدیر، جمع بندی مجموعه وقایعی که در غدیر خم و قبل و بعد از آن به وقوع پیوسته، حقایق ناگفته ای را روشن می نماید. در پی آن، خطابه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در غدیر که آخرین و مهمترین سخنرانی آن حضرت در بزرگترین اجتماع مسلمانان است، باید بعنوان سند معتبر و آبروی ابدی اسلام بصورتی شایسته تنظیم شود و در معرض دید جهانیان قرار گیرد. ... در راستای این مهم، نوشته حاضر ابتدا واقعه غدیر را ترسیم کرده و سپس به مدارک خطبه پرداخته، و پس از آن خطابه غدیر را با ترجمه آن تقدیم نموده است. تفصیل وقایع غدیر و منابع آن و تفسیر خطبه در کتاب "اسرار غدیر" به طور کامل آمده و نوشته حاضر خلاصه و اقتباسی از آن کتاب است. در اجرای فرمان مطاع پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که در غدیر خم از همه مسلمانان خواستند پیام غدیر را به نسل های بعد از خود و به هر کس که خبر ندارد برسانند. ... . باشد که فرد فرد مسلمانان از این رهگذر استفاده کنند و سالانه لااقل یک بار این واقعه را مطالعه کنند و برای آنان که نمی دانند بازگو نمایند و در حفظ متن خطبه آن بعنوان مهمترین پیام اسلام سعی نمایند. ...".
دریافت نسخه الکترونیکی کتاب (دانلود) برچسبها: معرفی کتبغدیریهاحادیث [ یکشنبه 91/7/16 ] [ 12:0 صبح ] [ پوررحیمی ]
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اساس مذهب تشیع بر دو حدیث پایه گذاری شده است: یکی حدیث ثقلین (1) ، که پیامبراکرم(ص) در کمتر از نود روز در چهار مکان آن را به مردم گوشزد کرد; دیگری حدیث غدیر. می توان گفت حدیث دوم مکمل حدیث اول است.
ادامه مطلب... [ جمعه 91/7/14 ] [ 12:0 صبح ] [ پوررحیمی ]
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برچسبها: معرفی کتبغدیریه [ پنج شنبه 91/7/13 ] [ 4:0 عصر ] [ پوررحیمی ]
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شخصی به نام حارث بن نعمان فهری که با امام علی علیه السلام دشمنی میورزید، سوار بر شتر به پیش آمد و گفت «ای محمد، ما را به خدا خواندی، پذیرفتیم؛ نبوت خود را مطرح کردی، لااله الّا اللّه و محمد رسول اللّه گفتیم؛ ما را به اسلام دعوت کردی، پذیرفتیم؛ گفتی نماز درپنج وقت بخوانید، خواندیم؛ به زکات و روزه و حج و جهاد سفارش کردی، اطاعت کردیم، حال پسرعموی خود را امیر ساختی، نمیدانیم این حکم از طرف خداست یا با اراده شخصی تو پیدا شده است؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: به خدایی که جز او خدایی نیست این حکم از طرف اوست و من وظیفه ای جز ابلاغ آن نداشتم. حارث بن نعمان پس از شنیدن این جواب، خشمناک شده، سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا، اگر آنچه محمد درباره علی میگوید، از طرف تو و به امر توست، سنگی از آسمان بر من فرود آید و مرا عذاب کند. هنوز سخنان او به پایان نرسیده بود که از آسمان، سنگی بر او فرود آمد و او را به هلاکت رساند و بدین سان سزای جسارت خود را به مقام ولایت دریافت کرد. لازم بذکر است که علامه امینی در کتاب الغدیر شأن نزول سه آیه اول سوره معارج را از سی نفر از علمای اهل سنت با ذکر مدرک و عین عبارت آنها نقل می کند که مقصود از این آیات همان نعمان بن حارث است. برای مطالعه بیشتر به جلد 25 تفسیر نمونه مراجعه کنید. ادامه مطلب... [ چهارشنبه 91/7/12 ] [ 2:0 عصر ] [ پوررحیمی ]
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دکتر سلمان العوده در مقالهای که به بهانه عید سعید فطر در روزنامه الجزیره منتشر کرد‚ در تعرضی به عید سعید غدیر‚ این عید بزرگ الهی را‚ همردیف اعیاد دیگرمذاهب و ادیان در زمره عید کافران معرفی نمود‚ روزنامه الجزیره عربستان در شماره 12799‚ مقالهای از دکتر سلمان العوده به نام عید سعید فطر منتشر نمود که در آن‚ این جملهها آمده بود: عیدهای ملتهای کافر‚ مربوط به امور دنیوی آنهاست‚ مثلا روزی که دولتی پدید میآید‚ یا دولتی سقوط میکند‚ یا حاکمی منصوب میگردد یا پادشاهی تاجگذاری میکند‚ و گاهی مربوط به فصول سال است‚ مانند اول بهار و نظیر آن. یهود نیز برای خود اعیادی دارند و مسیحیان نیز اعیادی دارند‚ و یکی از اعیاد آنان‚ عید روز پنجشنبهای است که در آن‚ مائدهای از آسمان برای عیسی مسیح و حواریین او فرود آمده است‚ و همچنین دیگر عیدها و شیعیان نیز اعیادی دارند‚ مانند عید غدیر که فکر میکنند! پیامبر صلیاللّهعلیهوآله علی علیهالسلام را در آن روز برای خلافت نصب فرمود. (1) در پی انتشار این مقاله آیت الله سبحانی به نقد آن و پاسخگویی به آن پرداخته و فرمودند: سلمانبن فهدالعوده از وهابیان متعصب دیرینه است که اخیرا از مواضع تند خود توبه کرده و رویکرد ملایمی به خود گرفته و در مقالات و خطبههای خود تکفیر و خشونت را نکوهش کرده است‚ و چنین وانمود کرده است که از این به بعد به ترویج خشونت نمیپردازد و به وحدت کلمه کمک خواهد کرد‚ ولی متاسفانه در این مقاله‚ عهد را شکسته و پیمان را نادیده گرفته است و به مواضع پیشین خود بازگشته و به مفهوم العودة که نام فامیل او است‚ تحقق بخشیده است. ما نظر ایشان را به چند نکته جلب میکنیم: 1. او میگوید: ملتهای کافر‚ روزهایی را عید میگیرند‚ مانند تاسیس دولت یا سقوط آن‚ ایشان با این جمله‚ به اکثریت ملت و دولت عربستان اهانت کرده و آنان را کافر شمرده است‚ زیرا همین دولت و ملت سال 1419 قمری را به عنوان یکصدمین سالگرد تا›سیس دولت سعودی جشن گرفتند و از همه جای جهان‚ شخصیتها را به ریاض دعوت کردند و به این دولت تبریک گفتند. آیا ملک فهد که در را›س این دعوت بود و مشایخ و علمایی که در آن مراسم حضور داشتند‚ همه کافر بودند. عیدهای ملتهای کافر‚ مربوط به امور دنیوی آنهاست‚ مثلا روزی که دولتی پدید میآید‚ یا دولتی سقوط میکند‚ یا حاکمی منصوب میگردد یا پادشاهی تاجگذاری میکند‚ و گاهی مربوط به فصول سال است.
ادامه مطلب... برچسبها: سوالات و شبهات [ چهارشنبه 91/7/12 ] [ 12:0 صبح ] [ پوررحیمی ]
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ الف) سلیم بنقیس هلالى می گوید: در زمان خلافت عثمان، در مسجد النبى(ص) نشسته بودم؛ جمعى از مردم نیز در مسجد درحال گفتگو بودند. على بن ابیطالب(ع) به پاخاست، سوابق خویش در خدمت به اسلام را برشمرد و همگى بر درستى گفتارش گواهى دادند حضرت درباره روزغدیرخم فرمود: مردم درباره ولایت و وصایت از پیامبر خدا(ص) پرسیدند، درآن هنگام خداوند به پیامبرش فرمان داد تا خلیفه و جانشین بعد از خود را معرفى کند و توضیح دهد، همانطور که درباره نماز، روزه، زکات و حج جزئیات را بیان کرده است. آنگاه امام(ع) ادامه داد: «فنصبنی للناس علما بغدیر خم... فقال(ص): ایها الناس اتعلمون ان الله - عز و جل - مولاى و انا مولى المؤمنین و انا اولى بهم من انفسهم قالوا بلى یا رسول الله. قال(ص): قم یا على، فقمت. فقال: من کنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه». (1) درغدیرخم پیامبرخدا(ص) مرا چنین معرفى کرد: اى مردم، آیا مى دانید که خداوند ولى و سرپرست من است و من ولى و سرپرست شما مؤمنان هستم؛ و من نسبت به جانهاى شما از خودتان سزاوارترم؟ همگى پاسخ دادند: چنین است اى پیامبر خدا. سپس فرمود: على به پاخیز. من برخاستم، آنگاه فرمود: [ سه شنبه 91/7/11 ] [ 12:0 صبح ] [ پوررحیمی ]
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ حضرت علی (ع) سپس فرمود: خداوند در روز غدیر (1) آنچه در باره منتخبین خود اراده کرد بر پیامبرش فرو فرستاد، به او فرمان داد تا ولایت و وصایت را ابلاغ کند و مجال را از کافران و منافقان بگیرد نگران گزند دشمنان نباشد .روز غدیر قدر و منزلت بسیار دارد، در آن روز گشایشهاى الهى فرا رسیده و حجتش بر همه تمام شده است. امروز روز روشنگرى و اظهار عقیده از جایگاه بلند و روشن است، امروز روز تکامل دین و روز وفاى به عهد است. غدیر روز (2) [رسول الله(ص)] و مشهود [على بنابىطالب(ع)] است، روز در هم ریختن پیمانهاى زیر پرده کفر و نفاق است، روز آشکار شدن حقایق اصیل اسلام است، روز ذلت و خوارى شیطان است، روز استدلال و برهان است، روز جدا شدن صفوف کسانى است که آن را تکذیب مىکردند امروز بزرگترین روزى است که عدهاى از شما از آن اعراض کردید، روز هدایت و امتحان بندگان خداست، روز آشکار شدن کینههاى نهفته در دلها و سینههاست، روز عرضه نصوص [سخنان بدون ابهام پیامبر (ص)] بر افراد مؤمن و دلباخته [اهل الخصوص] است، غدیر روز شیث پیامبر(ع) است، روز ادریس و یوشع و شمعون و ... |
||
[ : ] [ این وبلاگ با آدرس http://alghadir91.parsiblog.com در ستاد ساماندهی پایگاه های اینترنتی ثبت و تایید گردیده است ] |